تحلیل محتوای روزنامهنگاری صلح در افغانستان قبل و بعد از تشکیل امارت اسلامی بامطالعهای موردی خبرگزاری فارس و بیبیسی فارسی
بشیر فروغ
چکیده
تحقیق حاضر درزمینه ای تحلیل محتوای روزنامهنگاری صلح در افغانستان قبل و بعد از تشکیل امارت اسلامی با مطالعهای موردی خبرگزاری فارس و بیبیسی فارسی میباشد چون مسئله خبرنگاری صلح در کشورهای درگیر جنگ مثل: افغانستان همچنان دخالت رسانهها و نحوهای پوشش رویدادها از سوی رسانهها در افزایش و کاهش درگیریها تأثیرگذار و مهم میباشد. هدف از این تحقیق هم بررسی و سویگیریهای رسانههای بیرونی مخصوصاً خبرگزاری فارس و وبسایت خبری بیبیسی فارسی در افغانستان است تا دیده شود که این دو رسانه بیشتر کدام مسیرها و سیاستها را دنبال میکند. از طرف دیگر این دو رسانه چقدر به خبرهای صلح محور و چقدر به خشونت محور دامنزده اند. برای این منظور از روش تحلیل محتوای کیفی بر اساس فلسفهای تفسیرگرایانه و رویکرد استقرایی و به هدف اکتشافی در یکزمان مقطعی این تحقیق صورت گرفته است و نمونهای گیری که در این روش از آن استفادهشده نمونهگیری هدفمند و غیر احتمالی میباشد. همچنان در تحقیق حاضر بعد از استخراج کدها، رمزها و مضمونها به این نتیجه رسیدیم که خبرگزاری فارس قبل از سقوط بیشتر در خبرهای خود به طالبان میدان دادهاند. اما بعد از سقوط این رسانه طالبان را بهعنوان یک نظام اسلامی،خدمت گذار، مشروع به تصویر کشیدهاند از طرف دیگر بیبیسی فارسی قبل از سقوط بیشتر به دنبال تضعیف و مشروعیت زدایی از جمهوریت بودند اما بعد از سقوط در خبرها و گزارشهای این رسانه روحیه طالب ستیزی دیده میشود و طالبان را یک گروه سنتی، افراطی و بنیادگرا، زنستیز، جنگطلب، خشن، متعصب به جهان به معرفی گرفتهاند.
کلیدواژهها: روزنامهنگاری صلح، امارت اسلامی، خبرگزاری فارس، وبسایت خبری بیبیسی فارسی
مقدمه و بیان مسئله
خبرنگاری صلح در افغانستان یک روش نو و جدید است. نیازمند این است تا تحقیقهای بیشتر در این زمینه انجام شود. در افغانستان هم بعد طول بیست سال گذشته در زمان جمهوریت مردم فضای آرامی را تجربه نکرد با چالشها و دردسرهای زیادی روبرو بود و یکی از مسئلههای کلان در بخش درگیریهای سیاسی و نظامی گروه طالبان بود که در مقابل امارت میجنگید که بالاخره این درگیریها بعد از بیست سال دوباره به نفع طالبان ختم شد. جمهوریت سقوط و طالبان تحت نام امارت اسلامی قدرت را به دست گرفت. چگونگی این تحولات، تحلیلها و عوامل زیادی را سری زبانها کرد. شمار نبود مدریت در نظام جمهوریت را به باد انتقاد میگرفتن، عدهای طالبان را برحق میدانستن و به نفع طالبان سخن میگفتن شمار هم سیاستهای خارجی و حمایت نکردن آمریکاییها را عامل اساسی میدانستند. گذشته از این تحلیلها، از طرف دیگر نقش رسانهها را هم نمیشود در بازتاب و نحوهای پوشش رخدادها نادیده گرفت. چون در بعد تبلیغات شیوه خبر و گزارش دهی رسانهها میتواند نقش تعیینکنندهای داشته باشد. از طرف دیگر این را هم باید به یاد داشته باشیم که شمار از رسانهها بسیار هدفمند و حسابشده با جریانهای کلان سیاسی موجسواری میکنند و این رسانهها عدالت و بیطرفیاش را بهطرف کج میکنند که این مجراییهای سیاسی خواسته باشند. در افغانستان هم در کنار تمام رسانههای داخلی، رسانههای خارجی هم از جریان این تحولات روایت میکردند. روایتهای که از همدیگر خیلی متفاوت بودند هرکدام پارهای از حقیقتهای خودش را به تصویر میکشیدند. چیزی که برای ما در این تحقیق مهم است و مسئله محسوب میشود نگاه خبرگزاری فارس و وبسایت خبری بیبیسی فارسی به تحولات افغانستان است مخصوصاً پوشش خبری این دو رسانه از جریان درگیری تا سقوط و بعد از سقوط تا اکنونکه چه سیاستهای را دنبال میکنند. خبرگزاری فارس بهعنوان یک رسانه از یک کشور اسلامی و در همسایگی افغانستان چه تعریف از این تحولات دارند و همین قسم در وبسایت خبری بیبیسی فارسی چه خبرها روی کدام محورها میچرخند. بهصورت کلی تلاش میشود که در این تحقیق میزان سوگیری به خبرنگاری صلح و جنگ در این دو رسانه سنجش شود که کدامیک بهتر و کدامیکی بیتفاوتتر در زمینهای روزنامهنگاری صلح در جریان تحولات از افغانستان عمل کردند.
روش پژوهش
این تحقیق بر اساس تحلیل محتوای کیفی با فلسفهای تفسیرگرایانه، رویکرد استقرایی و تحلیل محتوایی عرفی یا قراردادی، به هدف اکتشافی و در یک مقطع زمانی خاص انجامشده است. در تحلیل محتوای کیفی، محققان تفسیر از ذهن خود آنچه در رابطه به متنهای مورد تحلیل دارد مینویسند چون تفسیر یک بخش و مرحلهای مهم در تحلیل محتوای کیفی است. محققان در این روش باید معناهای پنهان را از پیامها تفسیر کنند (شیری، عظیمی،1391، ص. 83-84). این روش به دادههای سروکار دارد که کلامی و متنی باشد و یک روش ذهنی است که محقق در بیان و تفسیر این اطلاعات نقش پررنگی دارند. به همین خاطر است که این روش را تفسیری سوگیرانه نیز تعریف کردهاند (ضیغمی، باقرینسامی، حقدوستاسکویی، یاآورنیکروش، 1387، ص. 4). درواقع مهمترین تفاوت که میان نوشتار کمی و کیفی درروش تحلیل محتوا است. اینکه درروش کمی تأکید بر عینیت، دوری از ابهام و استعاره میشود. اما درروش کیفی استعارهها و ذهنیات محقق دخیل است و به نام روش انعطافپذیر نیز یاد میشود. البته نه به حدی که در ارتباط و انتقال علمی خلل ایجاد کند. شمار از محققان بر این باور است که درروش تحلیل محتوایی کیفی نباید از آمار و ارقام عددی استفاده شود. در صورتیکه در روش کیفی نیز برحسب نیاز میتوان از اطلاعات که حامل آمار است. استفاده کرد. چون میشود با این ترکیب فهم و استدلال بهتری از دادهها و تحقیق ارائه کنیم (ذکایی، 1399، ص. 343-344). پس تحقیق انجامشده هم بر اساس روش تحلیل محتوایی کیفی بارویکرد استقرایی و فلسفهای تفسگریانه انجام شده است.
مرور نظری
برجستهسازی
نظریهای برجستهسازی هم از انکشاف دیدگاه والتر لیپمن تشکیلشده است که این دیدگاه توسط برنارد کوهن [1]انکشاف یافت و بالاخره به نام نظریهای برجستهسازی مسما شد. کلیدیترین سخن که کوهن در این زمینه بیان کرده این است که در میان تمام رویدادها نمیشود به مردم گفت که چگونه فکر کنند اما میشود مشخص کرد که درباره چه فکر کنند. پس به این نتیجه میرسیم که از میان هزاران رویداد و اتفاقات. این رسانهها و مدیران، خبرنگاران است که اتفاقات را بر اساس تخصص و مسلک و هدفهای خود برای ما سادهسازی میکنند و تعریف میکنند که درباره چه فکر کنیم. در حقیقت این پروسه برجسته کردن رخدادهای است که فکر میشود برای ما مهماند. ماکسول مک کامبز[2] و دونالد شاو [3]در تحقیق سال 1972 به راین نتیجه اشاره کردند که مدیران خبر در شکل دادن واقعیتها نقش پررنگی دارند(عقیلی، محمدی، 1396ص 78)
نظریه بازنمایی
هال[4] بر این باور است که بازنمایی بخش از فرهنگ است. و بیان میکنند که معنا و زبان را به فرهنگ ارتباط میدهد. هال برای بازنمایی دو استراتژی تعریف کردهاند.
- کلیشه سازی
- طبیعی سازی
کلیشهها عبارت از فرضیههای ترسیمشده است که برای افراد خاصی چیده میشود و برای تأثیر گزاری، خصیصههای شمار از افراد را برای همه جامعه پیوند میدهند. عموماً این ترفند با اغراق و غلو بهپیش میرود. در رویکرد دیگر، طبیعی سازی به نحوی دارای کارکرد ایدئولوژیک است. و عبارت از فرایندی است که در آن فرایندهای اجتماعی، فرهنگی، تاریخی قسم بیان میشود که گویا امور آشکار طبیعی است( عزیزی، اتابک و دیگران،1397،ص 226-228).
چارچوب سازی
چارچوببندی عبارت از برجسته کردن یک رویداد به شیوههای مختلف که درنتیجه، پیامد تغییر در رفتار مردم به وجود بیاید میباشند. ( فرقانی، تقی پور،1389،ص1). این نظریه در رسانهها، به مخاطبان چه فکر کردن را میآموزاند و بعد چگونه فکر کردن را برایشان آموزش میدهند، کار رسانهها از میان تمام رویدادهای که در اطراف جهان رخ میدهند. گزنش کردن آن نیست. بلکه معنا دادن به آنها نیز است. و میسنجد که این اتفاقات باید دارای کدام باری معنایی باشند. در حقیقت هر بازنمایی از واقعیت یک چارچوب است که رسانهها به رویدادها برمیگزیند. رابرت انتمن چارچوب سازی را، بازنما از نمایهها میداند که قسمت از این نماییها در تاریکی و قسمت دیگر آن در روشنی است. قسمت روشنی، رویدادهای هستند که از لنز کمرهها و نوک قلمها بازتاب پیدا میکنند و قسمت تاریکی، زاویههای فراموششده و واژهای نانوشته شدهای از واقعیتها است که بهصورت آگاهانه ویا ناآگاهانه حذفشده است.
مرور مفهومی
روزنامهنگاری صلح
واژه به نام روزنامهنگاری صلح در سال 1997 در سخنرانی یوهان گالتونگ که یک محقق نروژی است وارید بازار رسانهای شد. و این سبک روزنامهنگاری را میتوان شامل همه رسانههای دانست که چه بهصورت آگانه و چه بهصورت نا آگانه پشتوانهای برای صلح باشند. از منظر این دیدگاه، تغییر قدرت باید از راه مثبت صورت گیرد و بهجای خشونت، همدلی، همزیستی مسالمتآمیز که استوار بر اصلی انسانی باشند در جامعه شکل بگیرند. در تنشها باید گفتگو و مذاکره اولویت داشته باشند. گالتونگ نظریهپردازی که مقالههای زیادی درزمینهای روزنامهنگاری صلح نوشته است. در این را بطه میگوید: مهمترین دلیل خشونتها این است که ما، به مفهوم آن دیگری توجه داریم. در حال که اصلاً دیگری وجود ندارد ما همه از یک ریشه و دارای یک قالب هستیم که مارا بنام انسان میشناسد(علیعلامزاده، 1392، ص. 66).
پیشینهای ادبیات صلح
جنگ، شوم و بدترین پدیدهای است که از آغاز خلقت انسان بوده و تا هنوز ادامه دارد. نمونهای بارز پدیدههای جنگ از دوران گذشته، داستانهای اساطیری است که در زمانهای مختلف و در مکانهای مختلف اتفاق افتاده است. ریشهای جنگ بعد از خلقت بابای آدم و حوا اولین بار توسط هابیل و قابیل اتفاق افتاد. و بعد این نبردها به گونههای مختلف در جامعه ریشه دواند. نبرد میان خیر و شر، نور و ظلمت، ضحاک و جمشید، آدم و شیطان، نبردهای است که در ورقورق تاریخ به درشتی دیده میشود. بیشترین عاملهای جنگ که آرامش یک زندگی مسالمتآمیز را از بین میبرد. برتریجویی، قومی، زبانی، نژادی، جغرافیایی، مذهبی، جنسیتی است. این برتریجوییها که باعث بروز جنگ و خشونتهای بزرگ شدند، در کنار از بین بردن یک زندگی مسالمتآمیز، خیلی از تمدنهای باشکوه دنیا را نیز به یغما بردند. این واقعیتهای اجتماعی را افغانها بیشتر تجربه کردند. حالا با در نظر داشت این موارد افراد نگاهی مختلف به ادبیات جنگ و صلح داشتند. مولوی نگاه عارفانه، فردوسی نگاه حماسی، حافظ و نظامی نگاهای عاشقانه در این موضوع دارند. در طول تاریخ هم ادبیاتی است که این فضا را بیشتر معرفی میکند. ظفرنامهها، فتحنامهها، جنگ نامهها، همه اینها، دادههای تاریخی است که هر نویسنده در زمان خودش اثری در این زمینه بهجا گذاشته است. اما بعد از جنگ جهانی، اتفاق جدید در این مسیر به وجود آمد. سربازان که در جنگ میرفت بعدی برگشت از جنگ تفنگ را میگذاشت و با قلم مبارزه میکردند. این آثار فقط خاطره نگاریهای بودند که در قالب رمان برای نسلهای جدید تقدیم میشدند. یک نمونه آن، اثری از اریش ماریا رمارک [5]بود که از دید زاویه اولشخص به مخاطبان عرضه شد. پس با در نظر داشت این موارد میتوان نتیجه گرفت که روایتهای این ادبیات و بیان آن در میان مخاطبان و یا پخش و نشر آن از طریق رسانههای تعاملی میتواند نقش مهم در فضای جنگ و صلح داشته باشد(فانوس و دیگران،1400 ص131-135).
2-32-حقیقت و بیطرفی از دیدگاه گزارشگران در جنگ و صلح
حقیقت و بیطرفی بیشتر در خبرهای است که در آن درگیری موجود باشد. مثل خبرهای در مورد انتخابات که در میان طرفها، بر سری پیروزی باهم در رقابتاند یا خبرهای در مورد جنگ که طرفهای درگیر، برای پیروزی از هر وسیلهای ممکن استفاده میکنند. پس نظر به این ساختار، گزارشهای واقعگرایانه از جنگ چه معنی میتواند داشته باشند؟ اما آنچه در رسانهها مشاهده میشوند. بیشتر این مفهوم به حقیقت مبدل میشود که اولین قربانی جنگ، حقیقت است. از طرف دیگر در کارهای رسانهای و سازمانهای خبری همیشه حقیقت در لای سانسورها، چه در اثر عوامل پس سانسورها ویا پیش سانسورها که هردو به خودسانسوری منجر میشود در کار خبرنگار تأثیر میگذارد. لوید جورج[6] نخستوزیر انگلستان در رابطه به جنگ در سال 1917 به فجایع از جنگ جهانی اشاره کرد « اگر مردم از حقیقت خبر داشتن. فردا جنگ متوقف میشد» اما چیزی که در این میان مرموز است. پنهان کردن وقایع از دید مردماند. مخاطبان این زوایا را هم نمیدانند و هم نمیتوانندِ که بداند. در یک تحقیق که درزمینهی انعکاس رویدادها توسط رسانهها از جنگ خلج فارس در سال 1991 انجامشده، نشان میدهد که در این جنگ، خیلی از زوایایی مهم پنهان باقیمانده و به تصویر کشیده نشده است. تأمین نفت، آمار قربانیان و کشته شدن افراد ملکی در عراق از موارد است که زیر اطلاعات دیگر پنهان ماندند. جان سیمپسون [7]گزارشگر بیبیسی پس از جنگ اول خلیج در موضوع شکاف خبری اشاره کرد و گفت در میان دهها هزار تلفات انسانی یا تأثیرات منفی این جنگ بر میلیونها نفر نه چیزی دیده میشد و نه شنیده. شیوه گزارشگری جنگ در رسانههای غربی قابل پیشبینی میباشد. در کنار این موارد رسانهها با در نظر داشت سوگیریها از طرفهای درگیر جمله و کلمههای هدفمندی را در این میان استفاده میکند که دیگر نمیشود آن را بیطرفی عنوان کرد.
موازن حرفهی گزارشگری صلح
وظیفه یک خبرنگار بر علاوهای گفتن حقیقت، برجسته کردن حقیقت نیز است. در رابطه به جنگ اگر در جای جنگی اتفاق میافتد و یا انفجاری صورت میگیرد. خبرنگار تنها به آمار و ارقام کشتهشدهها بپردازد. کمک با جنگ کرده است. خبرنگار صلح باید در بیشتر از این موارد به راههای باز گردانیدن صلح بکوشند. و به این پرسشها پاسخ یابد که طرفهای درگیر، چرا با همدیگر میجنگند؟ مردم چه میخواهند؟ ریشهای این اقدام چه است؟ مردم میگویند خون را با خون شسته نمیتوانیم اما یک عده در آتش انتقام میسوزند. این وظیفهای خبرنگاران صلح است که این آتش را خاموش کنند. فرهنگ رسانهها در خبرنگاری موجود، مبتنی بر اصول است که اساس خبرنگاری صلح را تهدید میکند. در اینجا بر سه مفهوم اشاره میکنیم. دروازهبانی در خبر، برجستهسازی در خبر، ارزشهای خبری و منفی گرایی، تقریباً در همه رسانهها، چه در سطح ملی یا بینالمللی این نگاه موجود است. در چنین شرایط بحثها از صلح و تفاهم فاقد ارزش خبری است و گذشتن از دروازهبانیهای خبری، گذشتن از هفتخان رستم است. نه اجازه عبور پیدا میکند و نه هم برجسته میشود. در سطح بینالمللی در حقیقت بر اساس یک تحقیق که صورت گرفته است. نشان میدهد که در میان رسانههای شرقی و غربی یک عملکرد بومگرایانه موجود است. (فانوس، احمدی، آزرمی، 1400، ص. 153-157).
2-35-انتقادها بر ژورنالیسم صلح
یکی از تفاوت عمده میان ژورنالیسم صلح محور و کلاسیک در این است که ژورنالیسم کلاسیک تأکید بر بیطرفی و عمدم مداخله در پوشش رویدادها دارد اما ژورنالیسم صلح تأکید بر این دارد که گزارشگر باید برای تاثیرگزاری و فراهم نمودن فرصتها برای صلح در خبرهای که دارای ارزش خبری درگیری است. دخیل شوند و مسیر این منازعه را بهطرف همدیگر پذیری و کاهش خشونت بکشانند.گالتونگ معتقد است. ژورنالیسم صلح ژورنالیسم همدردی است. گزارشگران باید با قربانیان رویدادها حس هم دردی و غم شریکی داشته باشند و در کنار قربانیان قرار بگیرند. مارتین بل روزنامهنگار ارشد بیبیسی وقتیکه از جنگ بوسنی گزارش میداد. عبارت گزارشگری همبستگی را در سال 1997 استفاده کرد و پس از قساوتهای که در این جنگ دید به خبرنگاران توصیه کرد که خبرنگاران باید نقش ناظر بودن خود را نسبت به رویدادها تغییر دهند و در ماجرا دخیل شوند. بل براین باور است که گزارشگران میان خیر و شر، بد و خوب، درست و نادرست، ظالم و مظلوم تفاوت قائل شوند. و کوشش براین شوند تا جهان یک جای امنتری برای زندگی کردن تبدیل کنند. اما شمار دیگر از خبرنگاران ارشد و پیشکسوتان این رشته بر این نوع نگاه به خبر و گزارشنویسی انتقاد کرده و آن را در مغایر به اصول حرفهای خبرنگاری میداند. دیوید لیمن [8]خبرنگاری ارشد بیبیسی و باسابقهای این رسانه این نوع گزارش دهی را یک ایده خطرناک در عرصه خبرنگاری میداند و میگویند گالتونگ در این زمینه دچار سوی تفاهم شده است. وی بر این باور است که خبرنگاران به حیث ناظر و بیرون از رویدادها قرار دارند و نباید در بطن رویدادها دخیل شوند. و انتقاد بر باور گالتونگ دارد که میگویند گزارشگران به مشارکتکنندههای فعال تبدیل شوند. وی آن را یک باور غلط میداند و حتا این گزارشگر، مخالف تدریس روزنامهنگاری صلح در عرصهای اطلاعرسانی و گزارش دهی است. و میگویند که این نوع نگاه به گزارشگری، بیطرفی رسانهها را از بین میبرد. بهصورت کل، تفاوت و تناقض میان مخالفان و موافقان این نوع نگاها در شیوه گزارش دهی خبرنگار از رویدادها است. موافقان، خبرنگاران صلح را رسالت فراتر از اطلاعرسانی میدهند. اما مخالفان بر بیطرفی، توازن و عدم دخالت خبرنگاران در پوشش رویدادها تأکیددارند. تفاوت دیگر میان ژورنالیسم کلاسیک و ژور نالیزم صلح در تعریف آنها از حقیقت است. موافقان ژورنالیسم صلح براین تأکید دارد که حقیقتها باید کشف و گزارشگران باید طرف حقیقت قرار بگیرند. اما ژورنالیسم کلاسیک بر این باور است که حقیقت میتواند چهرههای متفاوت داشته باشند و گزارشگر نباید یک حقیقت را بر حقیقت دیگر ترجیح دهد.(حکیمی، 1390، ص. 12).
یوهان گالتونگ [9]بر این باور است که رسانهها در چارچوب نشرانی خود در میان فضای دوقطبی قرار میگیرند و رویکرد آن در منازعهها، صلح محور یا جنگ محور، حقیقت محور یا تبلیغ محور، مردم محور یا نخبه محور، راهحل گرا یا پیروزی محور است. این مشخصهها است که روزنامهنگاری صلح را از دیگر سبکهای روزنامهنگاری متمایز میکند(Weinblatt and other.2015: 153)). در فرایند مداری خبرنگار باید از بخشهای تاریخی، فرهنگی و پیشینهای پیدایش رویدادها، برای آگاه کردن بیشتر مردم گزارش آماده کند (انفرادی، 1387، ص. 23). در حقیقتگرایی رسانهها باید حقیقتها را بیان کنند. کجروی و ناراستیهای همه طرفهای درگیر را انعکاس دهند. سوگیری در بیان حقایق نداشته باشند. و در بیان حقیقت دوگانگی ایجاد نکنند (رحمانی، 1400، ص. 21). در مردمگرایی هدف بلند کردن صداهای صلح طلبانهای است که در بطن جامعه در زیر کشمکشها خفهشده است. با این روش دردها و رنجهای که مردم در منازعه از آن متضرر شده است. آن را انعکاس میدهند تا نتیجهای آسیبهای جنگدیده شود و چهره صلح، نمایی خودش را پیدا کند (انفرادی، 1387، ص. 23). همچنان در نظریه گالتونگ هدف از راهحل گرایی در این مدل این است که راهحل با خلاقیت در حل کشمکشها، رابطهای نزدیکی باهم دارد. این برمیگردد به خبرنگاران که از این خلاقیت تا چه حدی در کاهش تنش و کشمکشها در حرفهای خود استفاده میکنند (انفرادی، 1387، ص. 23).
اگر بخواهیم روزنامهنگاری صلح را با روزنامهنگاری متعارف از منظر لیزلی فوردرد مقایسه کنیم. آن را میتوان در چهار قسمت بررسی کنیم.
یکی از تفاوتهای آن با روزنامهنگاری متعارف و سایر روزنامهنگاری این است که در روزنامهنگاری متعارف فقط روزنامهنگار ناظر و مشاهدهگر است. که در جامعه چه رویدادهای اتفاق میافتد تا آنها را پوشش دهد. اما در روزنامهنگاری صلح در کنار اینکه رویدادها را پوشش میدهد دنبال راهحل و کاهش منازعه در رویدادهای که ارزش خبری درگیری دارد نیز هستند. همچنان در شیوه گزارش دهی روزنامهنگاری متعارف، بیشتر بحث و جدال، بدنهای گزارش را تشکیل میدهد و بیشتر تأکید بر راهحلها، نقاط مشترک، مذاکره و مفاهمه دارد. همین قسم روزنامهنگاری متعارف از خبرها بهسادگی میگذرد و نگاه سطحی به رویدادها دارد. و جریان این حقیقت و عینیتها را به تصویر میکشند. در صورت که خبرنگاران صلح، عوامل رویدادها را بررسی و آسیبهای درگیریها به مردم را به تصویر میکشند. همچنان روزنامهنگاران متعارف رویدادهای، خشونت، کشمکش و درگیری را جز علاقهای مخاطبان میداند و مخاطبان را مثل رویکرد خودش جز مشاهدهکنندگان و ناظران قرار میدهند در صورتیکه در روزنامهنگاری صلح، مخاطبان را حق مشارکت و سهم گرفتن در حل تنشها و آوردن صلح میدهند (انفرادی، 1387، ص. 40).
نگاه به گزارشگری، بیطرفی رسانهها را از بین میبرد. بهصورت کل، تفاوت و تناقض میان مخالفان و موافقان این نوع نگاها در شیوه گزارش دهی خبرنگار از رویدادها است. موافقان، خبرنگاران صلح را رسالت فراتر از اطلاعرسانی میدهند. اما مخالفان بر بیطرفی، توازن و عدم دخالت خبرنگاران در پوشش رویدادها تأکیددارند.
اهمیت ارزش خبری درگیری در روزنامهنگاری صلح
در اخبار، مردم با نگاه بیطرفی که نسبت به رسانهها دارند. همیشه بهصورت معصوم و خالص از طرف رسانهها مطرح نمیشوند. بلکه روزنامهنگاران با استفاده از چارچوب خبری خود واقعیتها را به ما نشان میدهند(Ersoy.2016.P:24). در جامعه کشمکش و درگیریها یکی از عنصر اساسی و ماهیتی وجودی برای انسانها است. این درگیری ازلحاظ شدت و وسعت میتواند متفاوت باشد. گاهی در محدودهای فردبهفرد یا گروه به گروه و جای هم در فضای بزرگتر درگیریهای مسلحانه و سیاسی میتواند اتفاق بیفتند. رسانه و خبرنگاران هم بر اساس همین ارزش خبری تشخیص میدهند که وسعت و شدت کدام خبر بیشتر و یا کمتر است. کدام رویداد قابلتبدیل شدن به خبر را دارد و کدام رویداد را نمیتوان به خبر تبدیل کرد (مکگوایر، 1395، ص. 76). برخورد و درگیریها، گاهی بهصورت فیزیکی و جسمانی اتفاق میافتند و گاهی هم بهصورت فکری و ایدئولوژیک، اما آنچه در این ارزش خبری قابلتأمل است. این است که در این ارزش خبری هرلحظه احتمال برهم خوردن توازن و بیطرفی میروند. اگر کمی بیدقتی شود. خبرنگار و رسانه خود طرفی از ماجرا قرار میگیرند. (قندی،1390، ص. 22).
پرسشهای اساسی در روزنامهنگاری صلح
روزنامهنگاران صلح برای اینکه بتواند نگاههای عمیقتر و سازندهتری نسبت به رویدادها داشته باشد. برای دریافت خیلی از زاویههای پنهان باید این پرسشها را از ذهن خود داشته باشند.
- درگیریها روی چه موضوعی صورت گرفته است؟
- در این درگیریها کیها نقش دارند؟
- هدفهای اساسی طرفین در درگیری از این موضوع چه است؟
- هدفهای فراتر از فضای درگیری یا هدفهای در لای هدفهای دیگر چه است؟
- چه دیدگاه و نظرهای در این زمینه مطرح است؟
- آیا غیر از دیدگاههای بردوباخت در میان طرفهای درگیر. دیدگاههای دیگر هم مطرح است یا خیر؟
- آیا دیدگاههای سومی که مانع خشونت در میان طرفهای درگیر میشود هم مطرح است یا خیر؟
- در درگیریها تأثیرات منفی و نامریی آن مثل کینهتوزی، ایجاد مشکلات روانی چگونه بروز خواهند کرد؟
- چه گروهای در زمینههای متوقف کردن جنگ و خشونت کار میکنند و دیدگاههای این افراد در این زمینه چه است؟ آیا این دیدگاهها بهاندازهای قوی است که بتواند خشونت و جنگ را متوقف کند؟
- چه افرادی در زمینههای متوقف کردن جنگ کار میکند؟ دیدگاه این افراد در این زمینه چه است؟ روشهای که این افراد قرار است از آن برای متوقف کردن خشونت استفاده کند چه است؟ این افراد را چگونه میتوان موردحمایت قرارداد؟
2-30-ادبیات در ژورنالیسم صلح
روایت داستان و گزارشها از هر رسانه فرق میکند. رویکردهای متفاوت و کاربرد ادبیات خاص در رسانه. مسیر هر رسانه را تا حدی مشخص میسازند. اما آنچه در ژورنالیسم صلح بهعنوان ادبیات در این عرصه مطرح میشود. زبان تفاهم و همدلی است. ادبیات که پیامآور انگیزههای مثبت برای جامعهای خسته از جنگ باشند. مطبوعات با استفاده از ادبیات صلحآمیز میتواند میزان خشونتها را کاهش دهند. از طرف دیگر این رویکرد رسانهای میتواند باعث فراهم نمودن فضا، برای مذاکره شوند. ادبیات که مسائل مثبت را در ذهن مخاطب مفهومسازی کنند عبارت از ادبیات صلح است. چیدن و انتخاب کردن واژهها در رسانهها خیلی مهم است. انتخاب واژهای همدلی بجای نفاق، صلح بهجای جنگ، خشونت بجای همدیگر پذیری عبارت از کلیدواژهای هستند که بازتاب آن در رسانه و برجسته نمودن آن توسط روزنامهنگاران فضای صلح و دوستی را در میان مخاطبان بذر میکنند. ( فانوس، احمدی، آزرمی، 1400، ص. 135-136).
امارت اسلامی در افغانستان
افغانستان کشور است کوهستانی و محدود به خشکه، ازلحاظ جمعیتی، از ملیتها و گروههای قومی متفاوت تشکیلشده است. تاجیک، هزاره، پشتون، اوزبیک ازجمله گروههای قومی هستند که بیشترین نفوس افغانستان را تشکیل میدهند. ازلحاظ مذهبی، دو مذهب، شیعه و سنی بیشترین پیروان رادارند. سیکها نیز یک اقلیت دینی است که زیاد قابلملاحظه نمیباشد. از نگاه حکومتداری در افغانستان نمونههای زیادی را تجربه کرده است. شاهی، کمونیستی، جمهوری و فعلاً هم امارت اسلامی که تا هنوز بهصورت رسمی از طرف کشورهای دیگر و سازمان ملل به رسمیت شناختهنشده است (خانی، 1390، ص. 206). در دور اول حکومت طالبان که از سال 1996 آغاز و تا سال 2001 ادامه داشت. حکومتشان به رسمیت شناخته نشد. فعلاً هم که برای بار دوم قدرت را به دست گرفته است و نام حکومتداریشان را بنام امارت اسلامی مسما کردهاند. بازهم این دورهاش، از سوی کشورهای دیگر تا هنوز به رسمیت شناختهنشدهاند (عزیزی، 1400، ص. 7-8 طالبان اولین بار منشور رفتاری و راهبردی خود را در سال 2006 منتشر کرد. این منشور بار دیگر در سالهای 2009 و 2010 نیز منتشر شد. اما در منشور که در سال 2010 منتشر شد. شامل یکفصل و 18 مقاله بود و تغییرات جدید به آن دیده میشد. رویکرد جنگی طالبان نظر به این منشور به شکل چریکی بوده و بعدها این رویکرد بهگونهای جمعیت محور(مردم محور) مسیرش را باز کردند. بهطور خاص دیده میشد که طالبان در جنگها و خطوط عملیاتی خود از استراتژی سنتی و جمعیت محور استفاده میکردند(2012: 78.T.H. Johnson and M.C. DuPee).
خبرگزاری فارس
خبرگزاری فارس یک خبرگزاری غیردولتی و مستقل است که در سال 1381 به فعالیت آغاز کرد. حوزه فعالیت آن عمومی هست. یعنی، موضوعهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی را پوشش میدهد. این خبرگزاری تا سال 1389 به چهار زبان، فارسی، انگلیسی، عربی و ترکی نشرات داشت و تا همین سال ازلحاظ داشتن مرکز و دفترهای داخلی و خارجی به 18 آستان و 10 کشور خارجی دفتر کاری داشت (دیندارفرکوش، 1389، ص. 6). در یک نظرسنجی که در رابطه به خبرگزاریها صورت گرفته بود. بر بنیاد این نظرسنجی خبرگزاری فارس در ردیف خبرگزاریهای قرار گرفتن که بهشدت گرایشهای حزبی، امنیتی و سیاسی داشتن. در آذرماه سال 1396 این خبرگزاری تصمیم گرفتن تا مسیر اجتماعی شدن و مردمی شدن خود را بیشتر پررنگ کند تا تبدیل به یک رسانهای شوند که روایت کننده و انعکاسدهندهای مشکلات مردم باشند (آریش, 1400).
وبسایت خبری بیبیسیفارسی
هر رسانهای وقتیکه راهاندازی میشود به دنبال دو هدف است. هدفی که آن را رسمی در جریان تأسیس اعلان میکند. و هدفی اعلان نشده یا هدفی پنهانی
مجموعهای رسانهای بیبیسی هم در بخش داخلی دارای 5 شبکهای رادیویی و 12 شبکهای تلویزیونی است. بیبیسی فارسی بخشی از این مجموعه است که در سال 1385 توسط وزارت خارجه انگلیس پیشنهاد و یک سال بعد در سال 1386 این پیشنهاد پذیرفته شد و در سال 1398 در مقالهای بودجه این شبکه 700 میلیارد تومان گفتهشده است. (محمد، 1398، ص. 1). بیبیسی ازلحاظ وابستگی گفته میشود تحت نفوذ کشور بریتانیا است. اما خود بیبیسی این ادعا را رد کرده و سیاست خود را مستقلانه اعلان میکند و میگوید تحت نفوذ هیچ سازمان تجاری ویا سیاسی نیست بلکه پاسخگو برای مخاطبانش است. این سازمان رسانهای در بسیار از کشورها به زبانهای مختلف نشرات دارد که اولین بار در سال 1387 نشراتش را به زبان فارسی آغاز کرد. اما آنچه منطبق بر وضعیت افغانستان میشود. نشرات این سازمان رسانهای به زبان پشتو و فارسی دری است. چون در افغانستان این دو زبان، زبانهای رسمی محسوب میشوند (زابلیزاده، 1390، ص. 14-15). حکومت انگلیس هم بر اساس نظام مارکسیسم بنانهاده شده است که محور اصلی آن اقتصاد است. رسانهها و دیگر بخشها روبناهای هستند که برای بازتاب دادن اقتصاد از آنها کار گرفته میشوند (محسنیاندراد، 1399، ص. 828).
یافتههای پژوهش
مقوله اول اصلی: برجستهسازی
برجستهسازی عبارت از نظریهای هستند که به بررسی تأثیر رسانهها بر افکار و عقاید مخاطبان میپردازد. این نظریه از مک کامبز است اما ریشهای آن برمیگردد به افکار والتر لیپمن و برنارد کوهن (زابلیزاده, 1390, ص. 28-30). از نگاه راجزر و دیرینگ برجستهسازی عبارت از فرا گرد است که رسانهها توسط آن اهمیت رویدادها و تأثیر رویدادها را برای مخاطبانش انتقال میدهد ( قاسمی، نیرومند، آنی میرزاخانیان, 1400, ص. 1). این نظریه ازجمله نظریه موج سوم حساب میشود و میزان اهمیت مردم نسبت به محتوا، بستگی بر میزان اهمیت رسانهها دارد که به موضوع میدهد
برجستهسازی طالبان در اخبار قبل از سقوط جمهوریت در وبسایت خبری
«خبرگزاری فارس» |
مقوله اول فرعی | |
تصرف پایگاه آمریکاییها توسط طالبان. تسلیم شدن نیرویهای امنیتی به طالبان. اثر گفتگوهای صلح دوحه در میدانهای جنگ به نفع طالبان است. پیشروی طالبان در آستان مزار شریف. آمدن طالبان و ترک کردن پایگاهها توسط نیرویهای امنیتی. تصرف زندان مزار شریف به دست طالبان. انتقال سفارتها به فرودگاه کابل به دلیل تصرف قدمبهقدم طالبان. پوشش اخبار پیش روی طالبان از زبان مسئولین کشورهای بیرونی. آستان ولایت کنر در افغانستان به دست طالبان سقوط کرد. بعد از پیشرویهای طالبان گمانهزنیهای مطرح است که قرار است اشرف غنی رئیسجمهور استعفا دهد. آمادگی تخلیه سفارت ایتالیا در کابل با پیشرویهای لحظهبهلحظهای طالبان. آستان پکتیکا به تصرف طالبان دارمد. در پی تصرف طالبان خارجیها برای خروج دیپلماتها و شهروندانش نیرو میفرستد تا در خروج آنها همکاری کند. با تصرف پی هم طالبان اشرف غنی دست به دامان احزاب سیاسی ضد طالبانی شده است. سقوط شهرستانهای آستان دایکندی به دست طالبان. عقبنشینی غرب در مقابل طالبان. نیرویهای افغان ازلحاظ جنگ روانی جنگ را باخته است. نزدیکی طالبان با روسیه در سیاستهای خارجی. رد کردن آتش بست از سوی طالبان. طالبان در 50 کیلومتری کابل. اسماعیلخان تسلیم طالبان شد. نماینده ویژه روسیه: طالبان قندهار را به دلیل فرار ارتش تصرف کرد. قطع امید کشورها از جنگ درنتیجه گفتگوهای قطر. لشکرگاه هم به دست طالبان سقوط کرد. بیلیکن وزیر خارجه امریکا در پی سقوط پیهم آستانها در تماس تلفنی به غنی از کاهش دیپلماتهایش خبر داد. عبدالله عبدالله خواستار نشست اضطراری از سوی سازمان ملل در مورد افغانستان شد با درنظرداشت پیشرویهای طالبان. تسلیم شدن والی فراه به دست طالبان. بازداشت والی غزنی به دست طالبان. کنسول گری ایران در پی تصرف طالبان به کابل منتقل شد. اعلان آمادگی گفتوگوی رئیسجمهور ترکیه با طالبان در پی افزایش نگرانیها در افغانستان. تصرف فرودگاه کندز به دست طالبان. کنترل مرزهای شمال توسط طالبان. کابل احتمال دارد در ظرف 90 روزبه دست طالبان سقوط کند. بدخشان هم به دست طالبان سقوط کرد. 65 در صد خاک افغانستان به تصرف طالبان درآمده است. سقوط آستان غزنی به دست طالبان و افزایش جنگ در نقاط جنوب شرق افغانستان. | کد | |
خبرگزاری فارس در خبرها و گزارشهای خود با در نظر داشت دروازهبانی در خبر، واقعیتها را آنگونه که خودش خواسته است به تصویر کشیدهاند. قبلاٍ شمار از تحلیل گران اهل افغانستان گرچه طالبان را در زمان جمهوریت بهعنوان یک واقعیت جامعه، در افغانستان تعریف میکردند. حالا هم خبرگزاری فارس روایتی را بیان میکند که در آن روایت طالبان بهعنوان برندهای بازی در هنگام سقوط است. در این واقعیت، شرایط خبرها یک حالت خاصی به مخاطبان تلقی میشود و نحوهای روایت خبرنگار، زاویه پردازش رویدادها میتواند تأثیر مستقیم، روی جنگ گرم داشته باشند. پیش از اینکه افغانستان به دست طالبان سقوط کند. در خبرگزاری فارس، سیاست رسانهای قسم بوده است که گویا نظام جمهوریت محکوم به سقوط است. هر حرکت که حتا اندک منجر به پیشروی از سوی طالبان میشد. از زاویهای دید این رسانه به خطا نمیرفت. اما واقعیت دیگری به نام جمهوریت از دید این رسانه فراموششده است. پیام این رسانه برای مخاطبان این بود که دیگر منتظر نظام جمهوریت نباشید و بهجای آن خود را برای پذیرش نظام طالبانی، آرامآرام آماده کنید. از این جدول میتوان بر این نتیجه رسید که خبرگزاری فارس با در نظر داشت خبرنگاری صلح از دید یوهان گالتونگ، در این رسانه بیشتر بر شاخصهای دامن زده است که حقیقت را تکبعدی در مسیر پیروزی طالبان تعریف کردهاند و بخش از حقیقت بنام جمهوریت را بهعنوان طرف منازعه به باد فراموشی سپرده است. | گذارهها(نظریه) |
مقوله اول فرعی
برجستهسازی جنگ تأکید برآمارکشته و زخمی شدهها در اخبار وبسایت «بیبیسی فارسی» قبل از سقوط جمهوریت در افغانستان | ||
تیراندازی در فرودگاه کابل. 170 نفر در انفجار فرودگاه کابل کشته شد. کشته شدن 20 غیرنظامی در آستان پنجشیر. مولوی مجیب الرحمن با 18 تن کشته شد. اسیر گرفتن 50 تن سربازان طالب در پنج شیر. حملات انتحاری طالبان 41 کشته و 110 زخمی برجای گذاشت. حملات انتحاری طالبان در آستان غزنی 7 کشته و 40 زخمی. تلفات حملات انتحاری در افغانستان دو برابر شده است. 16 تن کشته و 9 تن دیگر زخمی شد. 14 تن کشته و زخمی شدهها در آستان هلمند افغانستان. 50 کشته و 67 زخمی در حمله انتحاری در کابل. 4 کشته و 100 زخمی در حملهای انتحاری در شهر مزار شریف. 28 کشته و بیش از 100 زخمی بر تأسیسات دولتی در کابل. 7 تن از کارمندان رسانهها کشته شد. 30 زخمی 50 کشته در کابل. | کد | |
در رسانهها خبر و گزارشها تا زمان نشر از چند مرحله میگذرد. خبرنگار، مدیر خبر، حمایتکنندههای مالی، صاحبان رسانهها میتواند در چگونگی پوشش رویدادها در خبر تأثیر داشته باشند. بیبیسی فارسی هم بهعنوان رسانهای مهم در جهان مخصوصاً یکی از رسانههای پرطرفدار در افغانستان است. در رسانهها نحوهای چیدن واژهها در خبر و گزارش، چگونگی نحوه پوشش رخدادها در ابعاد مختلف میتواند تعیینکننده باشد. در سال 1400 بعدازآن که درگیری میان طالبان و نظامیان افغان در آستانها و شهرستانهای افغانستان شدت گرفت. رویکرد این رسانهها هم در ظاهر بهصراحت مشخص بود که در چه زمینهای مسیرش را کج کردهاند. در وبسایت خبری بیبیسی فارسی از زمان درگیری، نه صدای اکثریت خاموش بوده و نه هم راهحل برای ختم منازعه داشتهاند. تنها چیزی که در جریان درگیریها میان طرفهای درگیری در خبرها مشاهده میشد. همان قسمت از واقعیتها برجسته شده بود که تأکید بر آمار کشته و زخمی شدهها داشتند. یوهان گالتونگ کسی که بنام پدر روزنامهنگاری صلح مشهور است. بر این باور است که خبرنگار باید کاری کند که منجر به کاهش خشونت و صلح شود. اما آمار دادن کشته و زخمی شدهها و همچنان خسارات مالی را جز از روزنامهنگاری خشونت میداند. چون با این رویکرد جای اینکه طرفهای درگیر باهم بیشتر در راستای آرامش گام بردارد. از همدیگر کینه گرفته و در فکر انتقام میشود. بیبیسی فارسی هم بر این اساس، دنبال راهحل مسالمتآمیز و کاهش خشونت نبودهاند بلکه این رسانهها در جریان درگیری کوشش کردهاند که بیشتر هیزم به آتش جنگ بریزد تا شعلههای جنگ بیشتر زبانه بکشد. | گذارهها(نظریه) |
مقوله دوم اصلی: تصویرسازی از طالبان بهعنوان یکطرف از درگیری
آنچه در عینیت میبینیم اصالت ندارد بلکه این تصویرها هستند که آرامآرام در ذهن اصالتها را تعریف میکند. تصویر تأثیر فزایندهای در رفتار انسانها دارد و این تصویرسازیها چه مثبت باشد و چه منفی، نگرشها را هدایت میکند و انگارههای ذهنی متحول از همین جریانسازیها میشود(فرقانی، محمد تقی پور، 1389، ص. 1). در رسانهها تصویرسازی کاربرد زیادی دارد. اتفاقات و رویدادهای که هرروز در اجتماع رخ میدهد. سازمانهای رسانهای نظر به اهداف و سیاست خود تصویر از این رویدادها را در ذهن مخاطب شکل میدهد.
تصویرسازی خبرگزاری فارس از طالبان بهعنوان یک نظامی اسلامی | مقوله سوم فرعی | |
طالبان گروه ضد سیاست حضور امریکا در افغانستان است. چون امریکا کافر و غیرمسلماناند. طالبان فاتح افغانستان از دست اشغال امریکا است. طالبان ریشه در میان مردم دارد. چون مردم نظام اسلامی میخواهد. طالبان به گفتگو باورمند است. طالبان طرف دار جنگ و انتقام نیست. طالبان سیاستمدار است. طالبان بخشنده است. طالبان به کثرتگرایی مذهبی باورمند است. طالبان حامی مسلمانان جهان است. طالبان دنبال قومگرایی نیست | کد | |
تصویرسازی در جریان درگیریها میان طرفین منازعه میتواند مسیری پیروزی را تا حدی مشخص کند. طرفی را عادل، برحق، مظلوم ویا هم محبوب جامعه و دیگری را ظالم، متجاوز و متنفر در جامعه معرفی کند. در تحولات سال 1400 در افغانستان که منجر به سقوط جمهوریت و روی کار آمدن امارت شد. خبرگزاری فارس هم بهعنوان طرف، تصویرهای هدفمند از یکی طرفهای درگیر به مردم چهرهسازی میکرد. در تصویری که مردم از این رسانه از طالبان میدید. نظام اسلامگرا، حامی مسلمانان، نابودکنندهای اندیشههای غیردینی به مخاطبان معرفیشدهاند. در رابطه به نظریهای یوهان گالتونگ رسانههای که چنین سیاست در اخبار که ارزش درگیری دارد. عبارت از رسانههای هستند که خود بهعنوان«ما» و طرف دیگر را بهعنوان«آنها» تعریف کرده بهجای اینکه حقیقتهای زیادی را بگوید پارهای از حقیقت را گفته و باعث افزایش درگیری و منازعه میشود. خبرگزاری فارس هم با این رویکرد نشان داد که سوی گیریاش در جهت بود که طالبان را محبوب مردم و حامی ارزشهای اسلامی برای مردم نشان بدهند. | گذارهها(نظریه) |
تصویرسازی در وبسایت خبری«بیبیسی فارسی» از طالبان بهعنوان یک گروه بنیادگرایی اسلامی | مقوله چهارم فرعی | |
طالبان کشنده است. طالبان زنستیز است. طالبان کهنه فکر و سنتی است. طالبان گروه خشن است. طالبان متجاوز است. طالبان یک گروه انتقامجو است. طالبان دستنشانده پاکستان است. طالبان حکومت تک قومی پشتون محور تشکیل داده است. طالبان بیرحم است. طالبان دزد است. طالبان ثروت مند ترین افراد است. طالبان با افراد قاچاق بر همکارند. طالبان دشمن آزادیهای اجتماعی است. طالبان به آزادی مذهبی باورمند نیست. طالبان مخالف آموزش است. طالبان تبعیض مذهبی دارد. | کد | |
بیبیسی فارسی بعد از آنکه طالبان در میدانهای جنگ حضورش گرم شده بود. سوگیری این رسانه بهخوبی در خبرها و گزارشهایش احساس میشد. طالبان را بهعنوان یک گروه تندرو، افراطی . بنیادگرایی اسلامی به مخاطبانش معرفی میکرد. هر جای که قصاص، اعدام، شلاق، منع آموزش برای زنان و… بود نام طالبان هم در پهلوی آن در خبرها و گزارشها ذکر میشد.. درنتیجه از این تکهها میتوان به این نتیجه رسید که بیبیسی فارسی بهعنوان یک رسانهای مخالف طالبان فعالیتش را انجام میداد و تصویرش از طالبان یک نظام بنیادگرایی اسلامی به مخاطبانش تعریف میکرد. | گذارهها(نظریه) |
مقوله سوم اصلی: جریان سازی بهعنوان یکطرف از منازعه«ما و آنها»
جریان سازی عبارت از یک تدبیر و فرایندی است که برای مدریت مغز مخاطبان انجام میشود. هر رسانه برای خود هدفهای دارد اما جریان سازی به معنای دنبال کردن هدف نیست. جریان سازی عبارت از تولید محتوایی رسانهای است که روی یک موضوع خاصی کار میکند تا هدفهای سیاسی، تجاری یا فرهنگی خود را به دست بیاورد.
طالبان دنبال خدمت است نه خشونت | مقوله پنجم فرعی | |
طالبان امنیت شیعیان را میگیرد. طالبان از طریق قطار دهلیز تجارتی را با ایران آغاز کرد. بازگشت مقامهای ارشد امنیتی غنی به افغانستان. ایجاد بازار مشترک در مرزی غربی. کشورهای خارجی مردم را ترغیب به بیرون شدن از افغانستان میکند. گسترش همکاریهای تجارتی میان ایران و افغانستان. 13 هزار اتباع افغانستان از ایران به کشورشان برگشتند. ایجاد خط ریلی در افغانستان. آوردن تسهیلات ویژه برای بازرگانان افغانستان. طالبان با ایران دنبال رابطه حسنه است. | کد | |
طالبان در افغانستان بیشتر با دو رویکرد مهم در بین مردم نفوذ کرد. اول بهعنوان یک نظام کاملاً اسلامی که پاسبان ارزشهای اسلامی در افغانستان است. دوم هم بهعنوان یک نظام که قرار است برای مردم افغانستان خدمت کند نه خیانت. خبرگزاری فارس هم در جریان تحولات سال 1400 این دو تصویر را بیشتر اهمیت میداد. اول طالبان را بهعنوان یک نظام کاملاً اسلامی در بین مخاطبان خود معرفی کرد و بعد هم جریان را در رسانهها شکل داد و تعریف جدیدی از طالبان ارایه کرد. عبارت از نظامی بود که قرار است به مردم خدمت کند نه خیانت. در خبرها و گزارشهای خبرگزاری فارس بیشتر خبرهای پخش و نشر میشد که فعالیتهای طالبان را بهعنوان یک نظام خدمت گذار به مخاطبان نشان میداد. در هر جای که تجارت، بازسازی و تسهیلات برای مردم بود در کنار آن نام طالبان هم بهعنوان مجری و خدمت گذار در کنار آن ذکر میشد. بر اساس نظریه یوهان گالتونگ روزنامهنگار باید صدای اکثریت خاموش و نتیجهای از درگیریها را نشان بدهد. اما در خبرگزاری فارس چیزی بنام صدای اکثریت خاموش دیده نمیشود. | گذارهها(نظریه) |
طالبان دنبال خشونت است نه خدمت | مقوله ششم فرعی | |
60 هزار زن کار خود را از دست داد. درگیری مرزی در میان افغانستان و ایران. طالبان با مرزبانان پاکستانی درگیر شدند. طالبان گمرک مرزی میان افغانستان و تاجیکستان را بستند. دیدار سراجالدین حقانی از دشت لیلی بهعنوان کشتارگاه طالبان. طالبان دنبال انتقامگیری است. طالبان در مراسم ده محرم عزاداران شیعه را لت کوب کردند. | کد | |
در هر منازعه و درگیری، خشونت، جنگ، کشته و زخمی، خسارات مالی همه اینها جز جداناپذیری از درگیریها است. اما بازتاب چگونگی رویدادها از این درگیریها یا روایتی خبری از این کشمکشها متفاوت است. شمار از رسانهها فقط قسمت جنگ، دیگری آماری از کشته و زخمی شدهها، تعدادی هم از خسارات مالی و تعدادی دیگری هم خشونتها را بازتاب میدهد. بیبیسی فارسی هم بهعنوان یکی از رسانههای مهم در بازتاب از تحولات 1400 از افغانستان، بیشتر قسمتهای از خشونت را به مخاطبان انتقال میداد. در این رسانه هر جای که جنگ، کشتار، انتقام، انفجار و ویرانی بود. نام طالبان هم بهوضوح دیده میشد. نظر به دیدگاه یوهان گالتونگ روزنامهنگاری صلح محور، بیشتر تمرکز روی صلح دارد و کوشش میکند تا خشونتها را کاهش دهد اما در وبسایت خبری بیبیسی فارسی دیده میشود که بیشتر طالبان بهعنوان «آنها» عامل جنگ و خشونت است. خدمت به مردم فقط نامی است که طالبان هنوز به آن آشنایی ندارد. | گذارهها(نظریه) |
مقوله چهارم اصلی: مشروعیت بخشی به طالبان
مشروعیت در لغت به معنای مطابق به شرع بودن است. عدهای مشروعیت را مطابق به قانون و مقبولیت نیز تعریف میکند. مشروعیت بخشی برای یک نظام از مجراهای گوناگون به دست میآید. از طریق قانون بر اساس رای و مقبولیت و همچنان بر اساس شرع و توجیه عقلانی در این بخش نگاه این رسانهها را برای مشروعیت بخشی بررسی میکنیم.
مشروعیت زدایی از جمهوریت بیبیسی فارسی» | مقوله هشتم فرعی | |
بیش از 80 شهرستان را از دست دادیم. در نشست دوحه هیچکسی از طرف دولت نمایندگی نمیکند. اتمر و نبیل لوی جرگه را تحریم کردند. عبدالله عبدالله: در لوی جرگه صلح شرکت نمیکنم. طالبان در لویه جرگه صلح بر محوریت غنی شرکت نمیکند. مذاکره امریکا با طالبان در دوحه. طالبان در نشستی گفت قانون اساسی افغانستان اعتبار ندارد. | کد | |
بیبیسی فارسی از زمان گفتوگو طالبان تا زمان سقوط، همیشه در تلاش این بود که نظام جمهوریت را به چالش بکشد. از هر روش ممکن تلاش میکردن تا بیشتر این نظام را تحتفشار قرار دهد. در خبرها و گزارشهای این رسانه جای که ضعف و کمکاری بود. از دید گزارشگران آن پنهان باقی نمیماند. اختلافهای درون حکومتی، انتقادهای سیاسیون، کم زنیها در گفتگویهای صلح ازجمله موارد مهم است که بیبیسی فارسی بهعنوان تضعیف نظام جمهوریت، آن را پررنگ نشان دادهاند. در خبرهای که ارزش خبری درگیری داشته باشند اگر یکطرفی مذاکره را همیشه از زاویه منفی به او نگاه شود یا همیشه کم و کاستیهایش را بروز دهد در حقیقت سیاست است که برای تضعیف آن کار میکند. دقیقاً مثل سیاست که بیبیسی فارسی از تحولات 1400 از افغانستان داشت. یوهان گالتونگ همیشه تأکید بر این داشتهاند که در خبرهای که بر اساس ارزش خبری درگیری انتخاب میشود. روزنامهنگار قسم به رویدادها بپردازد که منجر به صلح شود. اما زاویه دید که بیبیسی از تحولات سال 1400 در افغانستان داشت برعکس این نگاه و روزنامهنگاری صلح محور بودهاند. | گذارهها(نظریه) |
مشروعیت دادن بهنظام طالبان در«خبرگزاری فارس» | مقوله هفتم فرعی | |
حضور مقامات طالبان در نشست اسلو. شرکت طالبان در نشست تاشکند. دعوت روسیه از طالبان در نشست مسکو. حضور وزیر خارجه طالبان در نشست پاکستان. آمادگی طالبان برای نشست در ترکیه. طالبان و نشست تهران. بازگشایی دفتر طالبان در قطر | کد | |
در منازعهها و خبرهای که دارای ارزش خبری درگیری است. هرکدام از طرفهای درگیری ادعای برحق بودند رادارند. طرفهای درگیر همیشه کوشش میکنند که خودش را مشروع و طرف مقابل را نامشروع جلوه دهند. در این میان رسانهها در خبرهای که ارزش خبری درگیری دارند. میتواند نقش تعیینکنندهای داشته باشند. قسمتهای از حقیقتها را بیان کنند که یکطرف را مشروع و طرف دیگر را با ذکر نکردند و پوشش ندادند خبرها، نامشروع جلوه دهند. خبرگزاری فارس هم بهعنوان رسانهای مهم از تحولات سال 1400 در افغانستان، رویدادهای را پوشش میدادند. زاویههای خبر و گزارشها، قسم از چلو صاف ویا غربال مدیران و گزارشگران این رسانه میگذشتند که جز حضور و تعاملات ملی و بینالمللی طالبان، گوشههای دیگر که تا حدی موردانتقاد بود. به نمایش گذاشته نمیشدند. در این جریان، خبرها از طالبان بود با نشستهای ملی و بینالمللی. این دیدوبازدیدها و نشستها برای یک گروه که قبلاً به هیچ جای به دلیل تحریمها رفته نمیتوانست به نحوه یک مشروعیت بخشی در آن است. بر اساس دیدگاه یوهان گالتونگ رسانهها باید کجیها و ناراستیهای طرفهای درگیر را بازتاب دهد. اما خبرگزاری فارس برای اینکه این ناراستیها را بهعنوان یک رسانه پوشش دهد. یکطرف قضیه را بهعنوان یک دادگاه به آن مهر تائید میگذارد. | گذارهها(نظریه) |
مقوله پنجم اصلی: انگاره سازی
انگارهها یا تصویرها از سه قسمت تشکیلشده است. رسانهها برای اینکه واقعیتهای خودساختهای خود را در ذهن مخاطب بی قبولانند از انگارهها استفاده میکنند تا این واقعیتها در میان مردم و مخاطبان عمومیت پیدا کنند پس انگاره سازی در رسانهها بخش خیلی مهم و کارا محسوب میشوند. از طرف دیگر در افغانستان هم رسانهها برای پیشبرد اهداف خود از انگارههای رسانهای استفاده میکنند تا به اهداف مطلوب خود برسند. خبرگزاریهای فارس و بیبیسی هم بهعنوان رسانههای دخیل در قضیههای افغانستان نیز از این قاعده مجزا نیست.
انگاره سازی؛ تعریف طالبان در عکسهای خبری«خبرگزاری بیبیسی فارسی» | مقوله نهم فرعی | |
تصویر از طالبان با اسلحه و جنگافزار در آستان پنجشیر. تصویری فقط از قوم پشتون در جلسههای مهم طالبان. تصویری از حلقهدار. تصویری زنی که در حال گریه کردن است. جمعیت خندان ا ز مردم در نزدیک هواپیما. پرچم سه رنگ افغانستان در میان مهاجرین در خارج از کشور. تصویر از زن معترض در لوی جریگه مشورتی صلح به ریاست غنی. زنان با برقع. | کد | |
در خبرها و گزارشهای که در سایتهای خبری پخش و نشر میشود. متن خبر، صدا، ویدیو، مهمتر از همه عکس یا تصویر نقش کلیدی دارد. رسانهها عموماً همهای اینها را هدفمند و سنجیده شده انتخاب میکند. بیبیسی فارسی هم بهعنوان رسانهای دخیل از تحولات ا افغانستان در سال 1400، عکسها در خبرها و گزارشهای که انتخاب کرده است. سنجیده شده و پر از حرف است. در تصویرهای که در این وبسایت خبری، انگاره سازی شده است و حقیقت که قرار است بیبیسی فارسی از آن حمایت کند. عبارت از مسیر است که در آن طالبان را یک گروه سنتی، زن، ستیز و مخالف آزادی برای مخاطبان معرفی میکند. یوهان گالتونگ در رابطه به روزنامهنگاری صلح تأکید بر این دارد که مسیری در روزنامهها و رسانهها باید بازتاب پیدا کند که خاموشکنندهای آتش نفاق و جنگ و پدیدآورندهای صلح و همدیگر پذیری باشد. با در نظر داشت این دیدگاه، بیبیسی فارسی بجای اینکه نگاه صلح طلبانه در پوشش رویدادها، داشته باشد همیشه در تلاش این بود که در مقابل طالبان مردم را یا ازلحاظ جنسیتی یا هم ازلحاظ، قومی، زبانی، مذهبی تحریک کند. که این کار خلاف روحیهای روزنامهنگاری صلح میباشد. | گذارهها(نظریه) |
انگاره سازی: تعریف طالبان در عکسهای خبری« خبرگزاری فارس» | مقوله دهم فرعی | |
تصویر از دید بازدیدهای طالبان با مردم. نشان دادن جلسات طالبان با پرچم سفید. تصاویر از بازگشت مهاجرین افغان از ایران به افغانستان. تصویر از صحنهای خروج سربازان خارجی. تصویری از مراسم حسینی. تصویر از جادههای خالی غزنی در وقت تصرف طالبان. تصویر از دیدار غنی با چهرههای ضد طالب. تصویر از آوارگان جنگ در کابل در زمان جمهوریت. تصویر از آزادسازی زندانیان از سوی طالبان. | کد | |
تصاویری که در خبرگزاری فارس از طالبان منتشرشده است روی چند بخش مهم میچرخد. صحنههای خروج سربازان خارجی از افغانستان که نشاندهندهای آنها بهعنوان بازنده بیانشده، نشان دادن تصویرها از کموکاستیهای زمان جمهوریت که تا حدی ذهنیت مردم را بر محوریت نظام طالبانی محکم کند و برجسته کردن مذهب شیعه و ایجاد مناسبات با امارت اسلامی، در کل تصویر که ارایه شده است. تصویراست که طالبان را میشود به چهره مثبت نشان داد. اما دیدگاه گالتونگ را نمیشود در آن تعریف کرد که خبرگزاری فارس در انتخاب عکسها در گزارشها و خبرهای خود. روزنامهنگاری صلح را رعایت کرده است. | گذارهها(نظریه) |
مقولهای ششم اصلی: بازنمایی رسانهای
بازنمایی یک فرایند است که توسط این فرایند، ایدهها، دانش یا پیامها به شکل فیزیکی بر اساس نظریهای نشانهشناسی بازتاب پیدا میکند (مارسل، 1388، ص. 20)، این موضوع در رسانهها یکی از مطالعات اساسی است. کالین استیوارت تفاوت میان نمایی و بازنمایی را بیان میکند. اگر یک رویداد در خارج از محدودهای ما در یک جای دیگر اتفاق میافتد یک نوع نمایی از این رویداد است اما وقتیکه رسانهها آن را پوشش میدهد و به مخاطبان پیشکش میکنند. در آن صورت میشود بازنمایی.
بازنمایی رسانهای خبرگزاری فارس« هراس زدایی شیعیان از طالبان بهعنوان حاکم سنی مذهب در افغانستان» | مقوله یازدههم فرعی | |
داعش دشمن است نه طالب. طالبان از مراسم مذهبی شیعیان حمایت میکند. منیت مراسم محرم را طالبان تأمین میکند. صهیونیزم دشمن مشترک شیعه و سنی است. داعش هم به طالبان و هم به شیعیان خطر است. طالبان دوست ایران است. پس دوست شیعیان هم است. طالبان به شیعیان حقوق برابر میدهد. داعش به دلیل حمایت طالبان از شیعیان به طالبان هشدار داد. طالبان: شیعه و سنی در طول تاریخ زندگی مسالمتآمیز باهم داشتن. خارجیهای بین شیعه و سنی تفرقه میندازد. طالبان خدمت گذار شیعیان است. طالبان حامی شیعه و سنی در افغانستان است. فلسفه عاشورا مقابله با ظلم است و طالبان هم با ظالم مبارزه میکند. | کد | |
خبرگزاری فارس در میان تمام رویدادهای که هرروز در افغانستان اتفاق میافتد فقط قسمتهای خاصی را پوشش داده است. قسمتهای که مورد هدف خودشان بودهاند. در افغانستان تنشهای مذهبی ریشهای تاریخی دارد. در زمان جمهوریت دو مذهب رسمی بود. اما با آمدن طالبان بهعنوان نظام سنی مذهب، شیعهمذهب در انزوا قرار گرفت. و شیعیان ترس از این داشتن که طالبان رفتارهای خشن و شکنجه و لت و کوب در زمانهای مراسم مذهبی نداشته باشند. اما خبرگزاری فارس در پوشش خبرها و گزارشهای خود، طالبان را همکار و خدمت گذار برای مردم و شیعیان معرفی کردهاند. | گذارهها(نظریه) |
بازنمایی رسانهای در«وبسایت بیبیسی فارسی» برتری جنسیتی در نظام طالبان | مقوله دوازدههم فرعی | |
دختران برای درس نیست. زنان خانم خانهاند. زنان ناقصالعقلاند. زنان جنس دوم در جامعه است. زنان برای کار بیرون نیست. زنان نباید آرایش کند. زنان آسیبپذیر است. دختران برای ازدواج است. | کد | |
بیبیسی فارسی با بازتاب دادن قسمت از واقعیتها، بخش دیگر از حقیقتها را نادیده گرفته است. در میان زنان شمار از زنانی هم بودن که حمایتشان را از طالبان اعلان کردند. در حقیقت بیبیسی فارسی در تلاش این بودن که با پوشش اخبار از رویدادها و بیانیههای که برای محدود کردن زنان از سوی طالبان اعمالشده. ازیکطرف حکومت طالبان را در انزوا قرار دهد تا در سطح جهان به رسمیت شناخته نشود از سوی دیگر زنان را برای بینظم کردن و ایجاد هرجومرج در مقابل حکومت طالبان تحریک کند. | گذارهها(نظریه) |
بازنمایی فرهنگی در«ویب سایت بیبیسی فارسی» طالبان مانع فرهنگ فارسیزباناناند. | مقوله سیزدههم فرعی | |
جشن نوروز حرام است. تجلیل کنندگان جشن نوروز کافرند. طالبان مانع برگزاری جشن نوروز است. طالبان مخالف هنر است. طالبان مخالف سینما است. طالبان مخالف رشته مجسمهسازی است. طالبان مخالف زبان فارسی است. | کد | |
در فرهنگ فارسیزبانان، تجلیل از نوروز، موسیقی، هنر، جایگاهی ویژهای دارد. اما بیبیسی فارسی در خبرها و رویدادهای خود. قسم نشان داده است که طالبان مخالف هنر و فرهنگ فارسیزبانان است. کوشش شده است تا خبرهای را بازتاب دهند که طالبان را بیشتر در انزوا جهانی قرار بدهند | گذارهها(نظریه) |
بازنمایی فرهنگی در«خبرگزاری فارس» فرهنگ بخش مهم از تاریخ افغانستان است | مقوله چهاردهدههم فرعی | |
نوروز یک عید کهن است. نوروز جشن زنده شدن طبیعت است. مردم افغانستان طرفدار برگزاری جشن نوروز است. طالبان مانع برگزاری تجلیل از جشن نوروز نیست. نوروز بزرگترین جشن مردمی در افغانستان است. جشن نوروز مقدس است. مردم حتا در ناامنی نوروز را جشن میگیرند. | کد | |
نوروز بهعنوان یک جشن کهن در افغانستان مخالفان و طرفداران خود را دارد. شمار علما نوروز را جشن غیر اسلامی وعدهای هم جشن بهار طبیعت میداند. در خبرگزاری فارس هم بجای اینکه دیدگاهای مخالف هم انعکاس داده شود. بیشتر قسمتهای را انعکاس دادهاند که نوروز را باشکوه و بهعنوان یک جشن بیان کردهاند. و در این میان قسمت از صحبت طالبان برجسته شده که گفته است ما مانع برگزاری مردم از جشن نوروز نمیشویم. بر اساس روزنامهنگاری صلح خبرنگاری فارس نگاها و نظریههای تکصدایی را به تصویر کشیده است. خیلی از صداهای دیگر در آینهای این خبرگزاری دیده نمیشود. | گذارهها(نظریه) |
برجستهسازی طالبان
در کدهای که از تجزیهوتحلیل خبرها در خبرگزاری فارس بهدستآمده است. نشاندهندهای برجسته کردن طالبان در خبرها و گزارشهای این خبرگزاری است. در جریان منازعه، سوگیری خبرها میتواند در تغییر افکار عمومی نقش اثرگذاری داشته باشند. خبرگزاری فارس هم در جریان درگیری در میان نظام جمهوریت و امارت، بیشتر خبرهای را در رسانهها با عنوانها و تیترهای انتخاب میکردن که نشان میداد طالبان برندهای بدون قید و شرط این درگیری است. بیشترین تیترها و خبرها در این خبرگزاری از قسمتهای بود که طالبان هرروز آن را تصرف میکردن اما خبرهای از مقاومت نظامیان جمهوریت ویا تیترهای که در این زمینه باشد در وبسایت خبری این خبرگزاری دیده نمیشود. این برجستهسازی در دو بخش خیلی پررنگ به نظر میرسید. اولین هدف نگاه پیروزمندانه طالبان در میدانهای جنگ گرم و سرد بود که در برابر نظامیان جمهوریت میجنگید و دومین هدف نشان دادن ضعف نیروهای ائتلاف به رهبری امریکا که هرلحظه با پیش روی طالبان خودش را آماده رفتن از خاک افغانستان میکرد. این رویکرد خبری دو هدف واضح برای مردم و مخالفان طالبان داشت. اولین اینکه دیگر مردم فقط یک گزینه دارد و او اینکه خودشان را برای پذیرش نظام که توسط طالبان مشخص میشود آماده کند. و هدف دوم برای مخالفان مسلح طالبان، مانند: نظامیان جمهوریت، رهبران جهادی مخالف، مثل: عطا محمد نور و مارشال عبدالرشید دوستم، محمد محقق، اسماعیلخان و دیگر رهبران جهادی بود که منتظر امریکا و کمکهای این کشورها نباشید. چون آنها هرروز با تنگ شدن حلقه قدرت از دست نظام جمهوریت، مراکز خدماتی و نظامی خود را به مرکزها و در کابل انتقال میدهند. بهصورت کل، خبرها در خبرگزاری فارس فقط یک قهرمان و یک برنده داشتن و این برنده همگروه طالبان بود.
برجستهسازی در خبرهای بیبیسی فارسی
اما در بیبیسی فارس برجسته کردن موضوع کاملاً فرق میکرد. خبرها در این رسانه نه بر محوریت پیروزی طالبان میچرخید و نه بر محوریت قدرت نظام جمهوریت، بیبیسی فارسی دنبال گزینهای دیگری بود. هدف تعریف نا شده و مرموزی که مشخص نبود دنبال چه هستند. اما ظاهراً دنبال برجسته کردن خشونت و آمار کشتهشدهها بودند. بیشتر خبرهای را پوشش میداد و در تیترها انتخاب میکرد که تأکید پرخشونت و کشته و زخمی شدهها در میان طرفهای درگیر داشتند. این رسانه در ظاهر از این سیاست خود دو هدفی را میخواستند به دست بیاورند.
- زیر سؤال بردن نظام جمهوریت در مهار نتوانستن خشونتها بهعنوان نظام روی قدرت.
- نشان دادن طالبان بهعنوان گروه خشن و آدم کشی که به هیچکسی دلرحم ندارد.
بااینحال به این نتیجه میرسیم که این رسانهای خبری نه از طالبان حمایت میکرد و نه به بودن نظام جمهوریت علاقهمندی داشت. دنبال گزینههای بعدی بود که میخواست، سیاست آیندهای افغانستان را از آن طریق مدریت کند. این سناریو میتواند دو برداشت را به وجود بیاورد. یا حمایت از گروه افراطی اسلامگرا زیر نام داعش، که هم مخالف طالبان و در رویاروی با طالبان است. و هم دشمن سرسخت ایدویولوژی با عقابید دینی شیعیان، اگر این سیاست تعریف نا شدهای این رسانه درست باشد در چند بعد تأثیر گزاری دارد.
- مقابله باسیاستهای تبلیغاتی و نظامی ایران.
- تحتفشار قرار دادن طالبان که باید با خواستهای غرب کنار بیاید.
دومین هدف، میتواند گزینهای بدیل نظام طالبان باشد. که اگر این نظام مطابق خواسته و برنامههای غرب پیش نرود. گزینهای بعدی داعش است، همگروه اسلامی است و همگروه ضد طالبان و سیاستهای ایران. در حقیقت بیبیسی فارسی دنبال راه سومی بود که از طریق آن ، هم طالبان را میخواست مدریت کند و هم مقابله بهعنوان یک گزینه با ایران داشته باشند.
طالبان بهعنوان یک نظام اسلامی گرا
یکی از دریچههای که در افغانستان در میان مردم محبوبیت پیدا میکند، دریچهای دین است. طالبان هم بهعنوان یک گروه اسلامی در مدت 20 سال در برابر امریکا و حامیانش در افغانستان جنگید. تنها دلیل که برای این مبازره داشت این بود که خارجیها بهعنوان کشورهای غیرمسلمان میخواهند مردم را از دین متنفر کرده و دنبال امپریالیزم فرهنگی در مقابل ارزشهای اسلامی است. در جریان سقوط و درگیریها هم در میان مردم این شعارها خیلی تأثیر گزار بود. از طرف دیگر خبرگزاری فارس بهعنوان یک رسانه از یک کشور اسلامی، بیشتر بخشهای از تحولات را به تصویر میکشید که نشان میداد طالبان برای دین و برای ارزشهای اسلامی مردم مبارزه میکند. در این بخش این رسانه دو هدف را تعقیب میکرد.
- بدنام کردن امریکا بهعنوان اشغالگر در افغانستان
- معرفی کردن طالبان بهعنوان گروهی که در مقابل اشغال گران برای دین میجنگد
کدهای که در این مقوله استخراجشدهاند. طالبان را گروه نشان داده است که به وحدت امت اسلامی باورمند است. به کثرتگراییهای مذهبی در افغانستان احترام دارند، دنبال خشونت و جنگ نیست بلکه دنبال خدمت و ایجاد وحدت در میان مردم افغانستان است. طالبان یک گروه ای است که حق دارد در برابر امریکا بجنگد و از ارزشهای اسلامی و دینیاش در افغانستان دفاع کند.
طالبان بهعنوان یک گروه بنیادگرای اسلامی
تصویری که از طالبان در رسانهای بیبیسی فارسی به نمایش گذاشتهاند. تصویر است که نشان میدهد این گروه هیچ خوبی در وجودشان دیده نمیشود. نظامشان یک نظام اسلامی بنیادگرا است. در هر جای که قتل و کشتار است این گروه دست دارد. با اندیشهها و کثرتگرایی مذهبی اعتقاد ندارد. بودجهای این گروه از طریق قاچاق مواد مخدر تأمین میشود. برخلاف ارزشهای اسلام متعادل عمل میکند. پولهای که از جامعه جهانی برای مردم کمک میشود خودشان آن را حیفومیل میکند. عفو عمومیشان دروغ است مردم را به بهانههای مختلف میکشند.ازلحاظ فکری بسیار سنتی، بدوی و نافهم است. به ارزشهای حقوق بشری احترام ندارد، آزادیهای اجتماعی را نمیپذیرد. خلاصه در این رسانه هرچه بدیها، که دیده میشود به این گروه پیوند خوردهاند. از این طریق به دنبال این است تا سطح نفرتها را به مدت طولانی در میان مردم زنده نگهدارد. در این بخش همیشه در تلاش این بود که این گروه را مجزا از نظام اسلامی که در کشورهای دیگر است در میان مخاطبانش معرفی کند. این سیاستهای واضح بیبیسی فارسی از نظام طالبان بود اما در عقب این تعاریف، تعریفهای دیگر نیز از طالبان داشتن که در معناهای دور به این گروه ربط پیدا میکند. از این طریق دنبال این بود که افکار عمومی را برخلاف پذیرش طالبان بچرخاند. طالبان را یک گروه زنستیز معرفی کرده تا بیشتر در انزوای جهانی قرار بدهند. کوشش رسانهای بیبیسی فارسی بر این بودهاند که زنان و مردم، مخصوصاً نظامیان پیشین را برعلیه این گروه تحریک کنند. این رسانه تلاش داشتند تا از دریچههای اختلافهای مذهبی، نژادی و قومی در میان مردم و نظام طالبان درز، نفرت و فاصله ایجاد کند. بهصورت جمعبندی به این نتیجه میرسیم که بیبیسی فارسی جریان ضد جریان خبرگزاری فارس از تحولات افغانستان را تشکیل داده بود و سیاستهای را دنبال میکردن که انگلیس در تجاوزهایش در افغانستان همیشه از آن استفاده کردن و شعار معروفی داشتند که تفرقه بینداز، حکومت کن.
طالبان خدمت میکند نه خشونت
در بیست سال گذشته تنها نام که طالبان با آن شناخته میشد و در بین مردم معروف بود. خشونت طالبان بود. این برداشت در بین مردم یک مانع بزرگی برای پذیرش طالبان تلقی میشد. اما خبرگزاری فارس بعدازاینکه طالبان قدرت را دوباره بعد از بیست سال به دست گرفت. تلاش بر این داشتن تا چهرهای نرمی از این گروه را بازنمایی کند. چون طالبان در میان مردم قسم شرطیسازی شده بود تا نام جنگ، انتحار، کشتند مطرح میشد نام طالبان در ذهنها میامد. اما خبرگزاری فارس بعد از تحول که نظام جمهوریت سقوط و نظام امارت تحت اداره طالبان بر قدرت استوار شد. تلاش کردن تا جریان مخالف ضد این جریان شرطیسازی شده را عمومیت ببخشد. در خبرها، گزارشها و تیترهای خبری خود بیشتر قسمتهای از کارکرد طالبان را به تصویر میکشید که در آن نیت طالبان برای خدمت به مردم رانشان میداد. از طرف دیگر با آمدن طالبان یکی از ترسها، مخصوصاً در میان شیعیان این بود. که شاید مثل سال 2001 شیعیان آزادی مذهبی نداشته باشند. اما خبرگزاری فارس خبرهای را برای مردم پخش میکردن که طالبان به ارزشها و باورهای شیعیان احترام دارد و پخش این خبرها از رسانهای معتبر جمهوری اسلامی در بین شیعیان افغانستان، تأثیر عمیقی برای پذیرش طالبان داشت. در بخش دیگر، خبرگزاری فارس خبرهای را پوشش میداد که رابطهای خوبی طالبان باکشورهای همسایه و باز کردن دهلیزهای تجارتی این گروه را با این کشورها نشان میداد. این نگاهها، برای مردم افغانستان که منتظر یک فاجعهای اقتصادی بود. توانست امید برای مردم از حکومت طالبان ایجاد کنند و تا حدی طالبان را بهعنوان حاکم بپذیرد. یکی دیگر از مانعها برای قدرت طالبان مخالفتهای سیاسی بود. اکثر سیاستمداران مخالف طالبان، افغانستان را ترک کردند. و این نشاندهندهای این بود که طالبان مقبولیت مردمی ندارد. این گروه حاکم برای حل این منظور، کمیتهای تماس با سیاسیون را ایجاد کرد و شمار از سیاسیون در افغانستان بازگشت. خبرگزاری فارس هم برای برجسته کردن کارهای مثبت طالبان. از میان تمام رویدادهای دیگر، بازتاب این رویدادها برایشان مهم بود و در اولویتهای خبرشان قرار میداد. در کل در این بخش طالبان بهعنوان یک نظام به تصویر کشیده شده است که خدمتهای آن نظر به جمهوریت خیلی پررنگاند. اینیکی از تصویرها و جریان سازیهای بود که خبرگزاری فارس برای پیدا کردن مقبولیت مردمی در نظام طالبان انجام داد. اما هدف از این کارکردها، حذف حضوری بیستسالهای امریکا از افغانستان بود.
طالبان دنبال خشونت است نه خدمت
رسانهای بیبیسی فارسی تا این بخش در مغایرت با رویکرد خبرگزاری فارس عمل کردن، در خبرگزاری فارس بیشترین خبرها، خبرهای بودن که طالبان را یک نظام خدمت گذار برای مردم و ملت معرفی کردن. اما بیبیسی فارسی طالبان را گروه میداند که بیشتر خشونت و انتقامها را دامن میزند و دنبال شرارت هستند. در کدهای استخراجشده از خبرهای بیبیسی فارسی، خشونت طالبان در چند بعد پررنگ نشان دادهشدهاند.
- جنگهای مرزی با همسایهها
- انتقامگیری از مخالفان
- خشونت با اهل تشیع
- رفتار محدوده کننده با زنان
بیبیسی فارسی در این بخش هدفمند و تحلیلشده، تیترها، خبرها و گزارشهای خود را نظر به هدفی که داشت انتخاب کردهاند. چون ضعف طالبان در افغانستان فعلاً روی همین چند موارد است که این رسانه دنبال برجسته کردن آناند. یکی از رابطههای که تا هنوز طالبان را مستحکم نگهداشتِ است. حمایت کشورهای همسایه مانند: ایران و پاکستان از حکومت طالبان است. اما بیبیسی فارسی با برجسته کردن جنگهای مرزی که در میان سربازان صورت میگیرد. در تلاش این است که رابطهای دوستانهای همسایههای افغانستان را با حکومت طالبان خراب کنند. از طرف دیگر اولویت خبری در بیبیسی فارسی، انتقامگیری از مخالفان، رفتار خشونتآمیز باشیعیان، تبعیض جنسیتی با زنان، است که پایههای حکومت نوپای طالبان را میلرزاند، بااینحال این رسانه برای زیر فشار قرار دادن طالبان، مردم را به تامها و ترفندهای گوناگون تحریک میکند تا برعلیه نظام طالبان قد علم کند. شیعیان را بر اساس عقابید شأن، زنان را بر اساس محرومیت و خواستن حقوقشان، درنتیجه به این میرسیم که هدف بیبیسی فارسی معرفی کردن طالبان بهعنوان یک گروه خشونتگرا، جنگطلب، شرارت پیشه و افراطی در جهان است.
مشروعیت سازی طالبان در خبرگزاری فارس
هر حکومت و دولت برای اینکه به حیات خود ادامه بدهند نیازمندی مشروعیتهای داخلی و خارجی دارد.پس مشروعیت گرفتن نظر به مدلهای حکومتداری فرق میکند. یا بر اساس اراده و رای مردم و یاهم بر اساس ارثی از پدر به پسر ویا به گونههای دیگر به دست میآید. طالبان هم مسیر مشروعیت دادن خود را شریعت و قوانین الهی تعریف میکند. نه دنبال مشروعیت گرفتن از مردم است و نه هم از سوی سازمانها و کشورهای جهان بهصورت رسمی بهعنوان یک حکومت مشروع قبولشده است. در این زمینه این نظام نو پا دو چالش بزرگ دارد.
- نداشتن مشروعیت داخلی و مقبولیت مردمی
- به رسمیت شناخته نشدن از سوی سازمان ملل و کشورهای دیگر بهعنوان یک حکومت مشروع
اما در خبرگزاری فارس همیشه تلاش بر این شده است که برای طالبان لابیگری کند. تا هرچه سریعتر این تشکیل حل شود. در مدت بیست سالشمار از افراد طالبان در لیست سیاه امریکاِ و اعضای ناتو قرار داشتند که اجازه سفر و هیچ نوع فعالیتهای سیاسی را نداشتند اما بعد از به قدرت رسیدن، مسئولین بلند پایهای طالبان در نشستهای بیرونی شرکت میکردند که در حقیقت این خود، نشاندهندهای یک گام بهسوی به رسمیت شناختن آنان بودند. در این میان نقش خبرگزاری فارس هم بازتاب، برجسته کردن، و مشروعیت دادن طالبان بودند که این خود تقسیم کردن طرفهای درگیر به ما و آنها محسوب میشود.
مشروعیت زدایی از جمهوریت در خبرهای بیبیسی فارسی
بیبیسی فارسی در زمان جمهوریت همیشه در تلاش این بود که حکومت را بیشتر زیر فشار افکار عمومی قرار بدهد و به نحوی مشروعیت ازلحاظ مقبولیت در نظام غنی را زیر سؤال ببرد. از زمان گفتگو تا زمان که طالبان در حال اوجگیری بود. این رسانه در بخشهای ذیل تلاش کردن تا بهنظام جمهوریت مانع و چالش ایجاد کند.
- تضعیف حکومت در نشست های قطر میان طالبان و حکومت غنی
- برجسته کردن اختلافهای درون حکومتی در زمان جمهوریت
- برجسته کردن انتقادیهای مخالف جرگه صلح به ابتکار دولت غنی
- میدان دادن به مخالفان جمهوریت برای انتقاد از پایههای نظام جمهوریت مانند قانون اساسی
- برجسته کردن سقوط آستانها و شهرستانها در زمان جمهوریت از سوی طالبان
جمهوریت به ریاست اشرف غنی در ظاهر با تمام حمایتهای مالی شکست خورد. اما پشت این شکست خالی کردن حمایتهای سیاسی و نظامی کشورهای عضو ناتو بود که در بیست سال در افغانستان جنگید. در کنار این مورد مخالفتهای سیاسی و اختلافهای درون حکومتی هم خیلی پررنگ به نظر میرسید. یکی از کدهای مهم استخراجشده هم اختلافهای درون حکومتی است از یکسو عبدالله عبدالله بهعنوان یک شریک قدرت در تلاش این بود که اشرف غنی را برایش مانع ایجاد کند و از سوی دیگر هم مخالفان دیگر سیاسی غنی همیشه در تلاش بدنامسازی حکومتش بود. بر علاوه این موارد. نقش بیبیسی فارسی بهعنوان یک رسانهای که افغانستان را تحت نظارت داشت. نمیشود نادیده گرفت. این رسانه،خبرهای را در تیتر، خبر و گزارشهای خود انتخاب میکرد که نظام جمهوریت به ریاست غنی را بیشتر در انزوا بکشند.
طالبان بهعنوان یک گروه که فاقد یک حکومت مبتنی به اراده مردم است
در این بخش، کدهای استخراجشده بر اساس عکسهای است که در خبر و گزارشهای خبری بیبیسی فارسی. تجزیهوتحلیل شدهاند. این رسانه، طالبان را اکثراً با اسلحه و جنگافزار نشان دادهاند. این موضوع در افکار عمومی طالبان را انسانهای جنگطلب و مانع آرامش مردم معرفی میکند. کد دیگری که استخراجشده است نشاندهندهای بومیگرایی طالبان در شیوهای حکومتداری است. چون در نشست های مهم، فقط افراد دیده میشود که از قوم پشتون در آن حضور دارد. در کنار این موارد. قاب عکس از حلقهدار. چهرهای زنی در حال گریه کردن، چهرههای خندان مردم در نزدیک هواپیما که در حال فرار از کشور را نشان میدهد، زنان با برقع، همهای این تصاویر، کدهای دارد که برای مخاطبان، معنا بخش است و این معنا را میدهد که فضا برای نفس کشیدن برای مردم در زیر حکومت طالبان نیست. و از این مسیر بیبیسی فارسی میخواهد نشان بدهد که این حکومت، مقبولیت مردمی ندارد. این کدگذاریها و جریانهای تصویری میتواند آثار مخربی در آینده برای طالبان داشته باشد. قسم که در کدها دیده میشود. حتا در آیندههای نزدیک هم قرار نیست که بیبیسی فارسی رویکردش را نسبت به ایدئولوژی طالبان تغییر دهد و معلوم میشود که این رسانه در لای این خبرها، داستانهای دیگری دارد که هنوز بهصورت واضح از آن رونمایی نکردهاند.
نظام طالبان خواست مردم است
خبرگزاری فارس نسبت به بیبیسی فارسی تصویرهای متفاوت از طالبان در خبرها و گزارشهای خود انتخاب کرده است. عکسهای که در این خبرگزاری از این گروه منتشرشده است. نشاندهندهای این است که مردم از حکومت طالبان راضی است. در تصاویر منتشرشده دو جریان واضح دیده میشود.
- بازنمایی محبوبیت طالبان در میان مردم
- تضعیف نظام جمهوریت
شاید طالبان در جریان حکومتداری خود ملاقات زیادی را انجام داده باشد. اما در خبرگزاری فارس تصویرهای آمده است که طالبان را در میان مردم با پرچم سفیدرنگ، تصاویر از صحنههای خروج سربازان آمریکایی، تصاویر از مراسم عزاداری ایام محرم نشان میدهد و این به معنای حمایت مردم از این نظام است. نظام که به کثرتگرایی مذهبی، نظر و اراده مردم باورمند است.
اما در بعدی دیگر، تصاویر که از نظام جمهوریت قاببندی شده است، جادههای خالی در جریان درگیریها در زمان جمهوریت، دیدوبازدید اشرف غنی با مخالفانش برای سرکوب کردن طالبان، تصاویر از آوارگان جنگ در کابل در زمان جمهوریت را نشان میدهد. این کدها به این معنا است که جمهوریت در میدانهای جنگ شکستخورده است و حتا اشرف غنی به حدی مجبور شده است که با مخالفان خود برای سرکوب طالبان همدست میشود. درکل خبرگزاری فارس، نگاه فرودستی و فرادستی به طرفهای منازعه داشتن، و در عدالت این رسانه، طالبان سنگینش بیشتر حس میشود.
هراس زدایی شیعیان از حکومتداری طالبان
در یک فرایند طولانی، چند موضوع همیشه در افغانستان مشکلساز و جنگ آفرین بوده است.
- تعصب زبانی(فارسیزبان، پشتوزبان)
- تعصب قومی(پشتون، هزاره، تاجیک و…)
- تعصب مذهبی(شیعه، سنی)
- تعصب جنسیتی(مرد، زن)
- اختلاف روشنفکری و سنتگرا
اما در این بخش تمرکز ما روی تعصب مذهبی است. همیشه دو مذهب در بعض موارد دچار یک سلسله اختلافها و مشکلاتی عقیدتی بودهاند. از سال 2001 تا به امروز گاهگاهی این روایتها از طرف جریانهای مختلف دامن زده میشد. گاهی مقالهای تحت نام مذهبی مطرح میشد. شمار مذهب حنفی را بهعنوان مذهب رسمی قلمداد میکرد وعدهای هم خواستار به رسمیت شناختن مذهب جعفری در نظام طالبان بود. در بیست سال گذشته هر دو مذهب قابلاحترام بودند. در مکاتب و دانشگاههای که بیشتر شیعیان بود. مذهب جعفری بهعنوان مذهب اول تدریس میشد و جاهای که بیشتر سنیها بود. مذهب حنفی بهعنوان مذهب درجه اول در مکاتب و دانشگاهها تدریس میگردید. با تحول سال 1400 در افغانستان که درنتیجه آن جمهوریت سقوط و امارت به قدرت رسید. اهل تشیع با در نظر داشت تجربهای از سال 2001 ترس از این داشتن که طالبان بهعنوان حکومتمداران سنی مذهب، برای فقه جعفری و مذهب شیعیان محدودیت وضع کند. اما خبرگزاری فارس بهعنوان یک رسانهای که از کشور بنام ایران و تحت نظارت جمهوری اسلامی فعالیت دارد. برای مردم شیعه در افغانستان خیلی مؤثر و نقش تعیینکننده دارد. این رسانه بعد از به قدرت رسیدن طالبان رویکرد هراس زدایی شیعیان از طالبان را در پیش گرفتن. در کدهای استخراجشده از خبرهای این رسانه، بیشتر موارد که برجسته شده است طالبان را حامی شیعیان معرفی کردهاند. و در این میان داعش، اندیشههای صهیونیزم بهعنوان دشمن مشترک میان طالبان و شیعیان تعریفشدهاند. پس خبرگزاری فارس با این رویکردش. معلوم میشود. میخواهد چند هدف را دنبال کند.
- مقابله با داعش هم بهواسطه شیعیان و هم بهواسطه حکومت طالبان در افغانستان
- حمایت و ایجاد همکاری میان شیعیان و طالبان
- ایجاد نفرت از آمریکایی در میان مردم افغانستان
درکل کدهای که از خبرگزاری فارس بهدستآمده است. نشان میدهد که این رسانه در تلاش توجیه کردن کارهای طالبان و حمایت کردن از این گروه در بستر تبلیغات رسانهای است.
برجسته کردن تبعیض جنسیتی در نظام طالبان
تبعیض جنسیتی یک موضوع است که اکثر کشورها درگیرند. اما شدت و خواسته در کشورهای مختلف، متفاوت میباشند. در میان این کشورها، ایران و افغانستان ازجمله کشورهای هستند که این موضوع بیشتر مطرح میشوند. در افغانستان تبعیض جنسیتی بهعنوان یک هشتک خبری زمان مطرح شد که طالبان برای بار دوم به قدرت رسید. دانشگاهها، به روی زنان بسته شد، کارمندان زن در شمار زیادی از ادارههای دولتی از حق کاریشان محروم شدن. بااینحال، بیبیسی فارسی در این حالت همیشه خبرهای را بازتاب میدادند که نشاندهندهای تبعیض علیه زنان بودند، گرچه حقوق زنان یک خواست فراگیر در میان مردم است اما نیت و شیوهای پوشش این خبرها از سوی بی بی سی فارسی غرضآلود مطرح میشد. خبرها بجای اینکه در تلاش این باشد تا حق زنان برایشان داده شوند. کوشش میشد که زنان را در مقابل نظام طالبان تحریک کنند. درنتیجه کدهای که از خبرهای بیبیسی فارسی به مخاطبانش مطرح میشد. نشاندهندهای بود که طالبان، زنان را جنس دوم، خانم خانه، آسیبپذیر، میداند و زنان را فقط برای ازدواج مناسب داند.
طالبان مانع فرهنگ فارسیزبانها است
موضوع فرهنگ در افغانستان از دو وجه چالشبرانگیز است
- نگاه مذهبی به فرهنگ و عنعنات
- نگاه قومی به فرهنگ و رسم و رواج
بعد از به قدرت رسیدن طالبان شمار از روزهای فرهنگی که روزهای رسمی در زمان جمهوریت بود کنار گذاشته شد. جشن نوروز که هرسال با مراسم ویژه در افغانستان تجلیل میشد با آمدن طالبان متوقف شد و آن را از تقویم سال حذف کردن. تنها دلیل که مطرح میشود به آن نگاه دینی به نوروز است. طالبان نوروز را یک رسم تقلیدشده از غیرمسلمانان میداند و تأکید دارد که مسلمانان فقط دو عید دارد. عید قربان و عید ماه مبارک رمضان، به همین دلیل مخالف برگزاری جشن نوروز در افغانستان است. در کنار این موارد، با حذف کردن شمار از نوشتههای فارسی و جا گزین آن به زبان پشتو که زبان رسمی در حکومت طالبان است. نگاه بالا به پایین به زبان فارسی دارد. کدهای که ا ز خبرهای بیبیسی فارسی بهدستآمده است. طالبان را مخالف هنر، موسیقی، مجسمه، سازی نشان میدهد. اما چیزی که در این تحقیق مهم است. نگاه رسانهای بیبیسی نسبت به این رویدادها است. گرچه این تفاوتها در میان مردم و حکومتهای که میاید و میرود. گاهگاهی مطرح میشود.اما از یاد نبریم که جریان سازی و بازتاب دادن این نماها از سوی رسانهها میتواند نقش تعیینکنندهای در بروز اختلاف یا هم سازش این تفاوتها داشته باشند. بیبیسی فارسی هم بعد از گرفتن قدرت سیاسی از سوی طالبان این بازنماییها را بهعنوان مشکل که باید بهصورت مسالمتآمیز حل شود مطرح نمیکرد. ادبیات این رسانه قسم بود که تا یک درز فرهنگی در میان مردم و حکومت طالبان ایجاد کند. از یکسو مقبولیت قدرت طالبان را زیر سؤال ببرد و از سوی دیگر تنش گرمتر در مسیر حکمرانی طالبان به وجود بیاورد.
فرهنگ فارسی بخش از تاریخ افغانستان است
خبرگزاری فارس بهعنوان یک رسانهای از یک حوزه که در آن زبان فارسی حکمرانی دارد. در این میان مسیر دوپهلو را پیش گرفتند. از یکسو زبان و فرهنگ فارسی را بخش از یک میراث تاریخی کهن معرفی کردهاند و از سوی دیگر به نحوی رفتار طالبان را نرم و قابلانعطاف نشان دادهاند. کدهای که از این رسانهای خبری بهدستآمده است. نوروز را بهعنوان یک عید کهن، جشن زنده شدن طبیعت بیان کرده و از سوی دیگر مردم را طرف دار جشن نوروز گفتهاند. بااینحال دیده میشود که خبرگزاری فارس در تلاش این است که هم لعل به دست آورد و دل یار نرنجد.
منابع
انفرادی، فتانه.(1387). بررسی میزان انطباق فعالیت حرفهای خبرنگاران خبرگزاریهای کشور با روزنامهنگاری صلح، پایاننامهای کارشناسی ارشد، دانشگاه صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران.
باقری اصل، محسن، آرش، فردین.(1400). تجربه نگاری سامانه فارس من از ایده تا اجرا، تهران: انتشارات خبرگزاری فارس.
دیندارفرکوش، فیروز، صمیمی فرنوش.(1389). بررسی وضعیت و کارکرد خبرگزاریها ایران، مطالعات رسانهای، دوره 5، شماره 4 پیاپی 11، صفحه 51- 67.
دانسی، مارسل.(1388).نشانهشناسی رسانهها، ترجمه: گودرز میرانی، بهزاد دوران، چاپ: دوم، تهران: انتشارات آنیسه نما، نشرچا پار.
ذکایی، محمد سعید.(1399). هنر انجام پژوهش کیفی از مسئله یابی تا نگارش، تهران: انتشارات آگاه.
رحمانی، خیرالدین.(1400). نقش روزنامهنگاری صلح بر کاهش خشونت در افغانستان، پایاننامهای کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی.
زابلی زاده، اردشیر.(1390). بیبیسی فارسی و انتخابات 88 ایران، تهران: انتشارات خبرگزاری فارس.
شفیعی، اسماعیلی، عیدوزایی، نعیم.(1392).نقش حمایت خارجی در احیای طالبان در افغانستان، فصلنامه مطالعات شبهقاره، سال 5، شماره 16، صفحه 91-26.
ضیغمی، رضا، باقری نسامی، معصومه، حقدوست اسکویی، سیده فاطمه، یاد آورنیک روش، منصوره.(1387). تحلیل محتوا، نشریه پرستاری ایران، دوره 12، شماره 53، صفحه 41-52.
عزیزی، ستار.(1400). شناسایی امارت اسلامی افغانستان از منظر حقوق بینالملل، مطالعات بینالملل، سال 18، شماره 2، صفحه 7-22.
علامزاده، امیرعلی.(1392). تحلیل محتوای وبسایتهای خبری فارسی بیبیسی و العربیه بر اساس شاخصههای روزنامهنگاری صلح در بازه زمانی جنگ غزه، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی.
فانوس، میر عزیز احمد، احمدی، جاویده، آزرمی، خلیلالرحمن.(1400). ژورنالیسم صلح، کابل: انتشارات حامد رسالت.
فرقانی، محمد مهدی، تقوا پور، محمدرضا.(1398). از گفتمان سازی تا جریان سازی بیبیسی فارسی بر محور پروندههای حقوق بشری، سال 26، شماره 97، صفحه 77- 110.
قاسمی، حسن، نیرومند، لیلا، میرزاخانیان، آنی.(1400). تحلیل گفتمان سایت خبری بیبیسی فارسی در پوشش اخبار کاهش تعهدات برجام ایران، رسانههای دیداری و شنیداری، دوره 15، شماره 37، پیاپی 37، صفحه 200-234.
محسنیان راد، مهدی.(1399).رسانه شناسی، تهران: انتشارات سمت.
شیری، طهمورث، عظیمی، ندا.(1391). بررسی مقایسهای تحلیل محتوای کیفی و روش هرمنوتیک، مطالعات جامعهشناسی، دوره 4، شماره 15، صفحه 79-99.
Thomas H. Johnson. and Matthew C. DuPee.(2012). Analysing the new Taliban Code of Conduct (Layeha): an assessment of changing perspectives and strategies of the Afghan Taliban.31. 77–91
Keren Tenenboim-Weinblatt. Thomas Hanitzsch. Rotem Nagar.(2015). Beyond peace journalism: Reclassifying conflict narratives in the Israeli news media. Journal of Peace Research. 53(2) 151–165.